مجموعهای از داستانهای عاشقانه کوتاه قبلی شینجو مایو (و کمتر). 1) قلب برهنه (Kokoro wo Hadaka ni Shite). مینا دانشجوی سال اول دبیرستان است که عاشق معلم ریاضی خود است ... که اتفاقاً پسر عموی او نیز یوکیا است! مینا همیشه برای یوکیا بسیار باارزش بوده است، و گاهی اوقات به نظر می رسد که می تواند مستقیماً به قلب او نگاه کند، اما آیا او می تواند او را به عنوان یک زن ببیند و نه فقط پسر عموی نازش؟ تا کی میتواند مورد توجه یوکیا (یا معلم شیمی سادیستی و بداخلاقی) قرار نگیرد؟ 2) یک خون آشام در گردن من (Kubisuji ni Banpaia). وقتی در تاریکی می روید مراقب باشید... ممکن است یک خون آشام پیدا کنید! این اتفاقی است که برای هیتومی می افتد. حالا او با وجود اینکه کایری هست، جذب او شده است. یا به خاطر چیزی است که او هست؟ کایری جذابیت قدرتمندی دارد... اما آیا او بیش از حد جذاب است؟ به طرز خطرناکی جذاب؟ 3) مرا نگه دار، من را ذوب کن (داکیشمته توکاشیت) ریو یک دونده سرعت در دبیرستان است که برای هدفی متفاوت مسابقه می دهد - مدیر پیست زیبای او، آیری! او میگوید در روز ولنتاین از او شکلات میخواهد، اما آیا این استعارهای خوشمزه برای چیز شیرینتر است؟ هر چی باشه تو دهن آب میشه! 4) مرا به آرامی معاینه کن (میت یاساشیکو). سنائه آپاندیس خود را برداشته است. اما در حالی که او در پس از عمل منتظر است تا زخم جراحی خود بهبود یابد، شروع به ابتلا به بیماری دیگری می کند - بیماری عشق! و پزشک خوش تیپ جدید او، دکتر تویا، علت است! چه چیزی می تواند بیماری سنایی را درمان کند؟ ... حمام اسفنجی، شاید؟ Omake: اگر تا به حال از خود پرسیده اید که چرا شخصیت های زن شینجو مایو سینه های بزرگی دارند و چرا قهرمانان او اینقدر جوان به نظر می رسند ... پس باید این omake را بخوانید!