اوکامورا هیرو درونگرا است و عاشق کتاب است. از نظر او کتاب دلیل وجودی اوست. داستان او با ترفند معمول احضار قهرمانان شروع می شود. پنج نفر احضار شدند، اما یکی از آنها فقط یک خارجی است که به طور تصادفی به داخل کشیده شده است، آن شخص هیرو است. چهار نفر دیگر همکلاسی های او هستند، اما اینطور نیست که با هم دوست باشند. بر خلاف او، آنها ریاجو هستند. هیرو تصمیم گرفت به کشور کمک نکند، دلیلش؟ "باورت نمیکنم. من با آنها دوست نیستم. این کار من نیست و من یک آدم معمولی هستم که به زندگی خودم اهمیت میدهم، پس خداحافظ" و او راهی سفر خود میشود. دیگران نمی دانند که این فرد معمولی، هیرو، در واقع قدرتی را پنهان می کند که می تواند جهان را تغییر دهد!