مردی اندکی پس از مرگ مادر مارلین و پائولو، معشوقه متاهل و ثروتمند مادرش، ظاهر می شود. مرد می گوید که دوست پائولو است و می خواهد در مورد وصیت نامه پائولو با او صحبت کند. اما پس از آن او توطئه ظالمانه ای را علیه او می شنود: "آن فاحشه طبقه پایین را که به دنبال یک بابا قند می گردد اغوا کنید و او را بدون یک پنی رها کنید." از آنجایی که مارلین، مادرش و پائولو در یک خانواده با هم زندگی می کردند، مرد مارلین را با معشوقه پائولو اشتباه گرفته است و تصمیم به مجازات او گرفته است!