خلاصه
با الهام از Saiunkoku Monogatari. هیسویی که برای گروه تئاتر خروس طلایی کار می کند، زمانی که پدر و مادرش ده سال پیش در یک قتل عام غول پیکر کشته شدند و برادرش کوهاکو ربوده شد، یتیم شد. یک روز او را به کاخ امپراتور احضار می کنند و تنها به دلیل مشکوک بودن او به ناپدید شدن برادرش موافقت می کند که برود.