جونتا شیریشی دانش آموز دبیرستان یک هدف ساده دارد - زندگی در یک جوانی کامل. با این حال، به نظر می رسد دستیابی به این هدف سخت تر از حد انتظار باشد، زیرا همه افراد اطراف او اغلب به دلیل عدم حضور او متوجه او نمی شوند. در واقع عدم حضور شیریشی آنقدر شدید است که مردم فکر می کنند صندلی او در کلاس همیشه خالی است و به اشتباه تصور می کنند که او اغلب از مدرسه می گذرد. حتی یک شایعه عجیب در کلاس پخش می شود که ادعا می کند کسانی که با موفقیت شیریشی را شناسایی کنند، برای آن روز خوش شانس خواهند بود. تاکنون تنها کسی که متوجه وجود او شده است ناگیسا کوبو، دختری است که در کنار او نشسته است. اما متأسفانه برای او، کوبو دوست دارد هر روز او را اذیت کند و اغلب او را در موقعیتهای بیسابقه و اعصاب خردکن قرار میدهد. با این حال، به عنوان Kubo' شوخیهای بازیگوش همچنان شیریشی را درگیر میکند، او ممکن است به زودی متوجه شود که جوانیاش ممکن است آنطور که در ابتدا فکر میکرد کسلکننده نباشد.