خلاصه
داستان سوجیرو اوکیتا، پسری نه ساله را دنبال می کند. یک روز در کنار رودخانه با مردی مرموز آشنا می شود. او خیلی زود با پدر جدید دوستش آشنا می شود. با این حال، در طی یک پیاده روی متوجه می شود که پدر دوستش رهبر یک گروه است و قصد دارد روستا را به آتش بکشد تا برای سرقت طلا سردرگمی ایجاد کند. در حالی که او برای هشدار دادن به مردم به سمت روستا می دوید، بار دیگر با مرد مرموز روبرو می شود.