خلاصه
در این میدان جنگ یک گربه است. آرتور رین یک تک تیرانداز مزدور و ماهر است که از او به عنوان "شکار وحشی" می ترسند. همانطور که او برای یک روز دیگر از تیراندازی آماده می شود، یک گربه سیاه در مقابل او ظاهر می شود. گربه ای که به نظر ولگردی می آمد که در میدان جنگ اقامت گزیده بود و با خوشحالی با یک فشنگ خالی گلوله بازی می کرد که انگار یک اسباب بازی است. این داستان یک مرد و یک حیوان است که در یک میدان جنگ مرگبار زندگی می کنند و سعی می کنند روزها را کمی سرزنده تر کنند.