خلاصه
ایو باید پدرش را در یک مهمانی که در یک هتل مجلل برگزار می شود همراهی کند و به زندگی تاسف بار خود به عنوان دختر یک سرمایه دار بی رحم لعنت بفرستد. نقش او این است که تاجری را که قصد دارد شرکت پدرش را با جوانی و زیبایی اش به تصرف درآورد، بی اعتنایی کند تا در معامله به نفع پدرش مانور دهد. تا زمانی که یک مرد غیرقابل مقاومت به نظر می رسد، حوا از همه چیز خسته شده است. حوا که از وسوسه او شکست خورده، بوسه ای پرشور با او به اشتراک می گذارد، بدون اینکه بداند او همان مردی است که امشب باید او را شیرین کند!