خلاصه
این Sahaquel است، کشوری زیبا که اطراف آن را دریای پهناور آبی احاطه کرده است، جایی که باد جنوبی در طول سال به آرامی روی گونه شما می وزد. یک روز، عایشه که در منطقه چراغ قرمز کار می کرد، توسط کریم، پسر نامشروع یک خانواده بازرگان ثروتمند، خانواده الهازرد که اتفاقاً در آن منطقه بودند و به تجارت مشغول بودند، خرید. اما پس از رستگاری، هیچ نقشی به عایشه داده نشد، حتی نقش عاشق کریم که قرار بود او باشد. علیرغم اینکه عایشه در این مورد گیج شده بود، قول داد که همه چیز خود را به خاطر کریم وقف کند…