خلاصه
[از MangaArt]: خاطره تحریف شده تبدیل به بالماسکه می شود. همه پشت نقاب پنهان می شوند و وحشیانه ترین اعمال را بدون هیچ عواقبی انجام می دهند. اما، زندگی یک بالماسکه نیست. شخصیت اصلی دختری است که هر روز از چیزی که سال ها پیش به طور تصادفی شاهد آن بوده رنج می برد. او مدام فلاش بک از یک صحنه وحشتناک دارد. همیشه با دختر بچه ای شروع می شود که یک بچه گربه سیاه را دنبال می کند و ناگهان بچه گربه سیاه به پلنگ تبدیل می شود! زنی از پلنگ استقبال می کند تا به او و بقیه پلنگ ها بپیوندد. و سپس گروه بی خبر از حضور دخترک شروع به «تفریح» می کنند. دختر از این صحنه وحشت زده می شود. او سر و صدا می کند و متوجه او می شوند. "شکارش کن! بکشش!" زن به پلنگ ها می گوید. او موفق شد از بسته فرار کند، اما آنها به پدر و مادرش رسیدند. در فلاش بک هایش، پدر و مادرش تعقیب شدند و از صخره سقوط کردند. مقامات به او گفتند که این یک تصادف رانندگی است. او در لبه توهم و واقعیت زندگی کرده است تا اینکه عکس زن را در یک مجله می بیند. یک عکس تمام چیزی است که او برای تأیید آنچه که فلاش بک هایش به او می گوید نیاز دارد. اکنون، او آماده است تا به یک اندازه برسد.