خلاصه
ریجی سائیکی که در حومه شهر توهوکو زندگی می کرد، در تعطیلات تابستانی در یک تصادف جان خود را از دست داد. با این حال، او خود را در دنیایی سفید دید که گوی درخشان عجیبی در مقابل چشمانش داشت. گوی ادعا می کرد که جادوگر دنیایی متفاوت است و او به دنبال شخصی بود که جادویی را که به کمال رسانده بود به ارث ببرد تا از ناپدید شدن دانش جلوگیری کند. با آن، ریجی، مجهز به بدنی جدید و جادوی قدرتمند، راهی دنیای الگین شد.