خلاصه
راز او را می داند. راز او را هم می داند. او باحال ترین پسر مدرسه است. او منحنی کلاس است. آنها در ازای مخفی نگه داشتن راز یکدیگر معامله می کنند. بعد از آن وعده باید غریب باشند. اما او به او پیشنهاد می کند که در همان زمان به او اعتراف کند که دوستش دارد. آیا این درست است؟ آیا او فقط او را مسخره می کند؟ یا...؟