خلاصه
یوری، یکی از اعضای نیروی پلیس، در میان یک درگیری آتشسوزی برای نجات یک گروگان از دست متعصبان مذهبی، جلو میرود تا آنها را به چالش بکشد، اما وقتی رفیقش میا برای کمک به او مداخله میکند، همه چیز عجیبتر میشود. در حالی که میا تلاش می کند از انتقاد مافوق خود در مورد روش های خود فرار کند، او با دانشمند دیوانه، دکتر اوور برخورد می کند. به نظر می رسد دکتر مجذوب او شده است و با حمله ارتش غیرانسانی او به میا و متحدانش، او خود را گرفتار می یابد. همانطور که تیغه ای غیرمعمول سینه اش را سوراخ می کند، فکر می کند که می خواهد بمیرد... اما به نظر می رسد که این فقط شروع است.