پس از ثبت نام در کالج، میتسو شروع به زندگی در یک پانسیون به امید داشتن یک زندگی آرام می کند. اما افرادی که او با آنها زندگی می کند از شخصیت های مختلفی تشکیل شده اند و یک مهمانی پذیرایی از او ترتیب داده اند. اما روز بعد که از خواب بیدار می شود، خود را در کنار همسایه همسایه اش دراز کشیده است... رمان نویس، سوبورایا. علاوه بر این، میتسو می تواند این درد تپنده را از باسن خود احساس کند، این چه معنایی می تواند داشته باشد ...؟