خلاصه
تاناکا مردی حقوق بگیر بود که زندگی متوسطی داشت. آن زندگی در 41 سالگی به پایان رسید ... یا قرار بود. اما وقتی به خود آمد، در جهانی ایستاده بود که شبیه اروپای قرون وسطی بود. بخاری نبود و غذا با دست شما خورده می شد. علاوه بر همه اینها، خوک ها در شهر وحشی می دوند... و در این دنیای خشن، تاناکا زندگی دوم خود را به عنوان "بالیان د لیونکورت" خواهد داشت. آیا این مرد متوسط حقوق می تواند زنده بماند؟