خلاصه
آرزوی اینا رفتن به توکیو با دوست دوران کودکی اش کیچی است. اما، پانسیون یک مکان بسیار خراب است! و تمام ساکنینی که در آنجا زندگی می کنند بسیار خوش تیپ هستند، اما همه آنها شخصیت وحشتناکی دارند!! او می خواست تمام تلاشش را بکند اما در نهایت تمام اعتماد به نفسش را از دست داد و...!؟