خلاصه
لوسیا، الهه ستاره آبی، در یک مناره آبی ساکن است. او بلایی را حس می کند که بر ماه (زمین) می آید و به خاطر آن بیدار شده است. او با پسری به نام هیرو آشنا میشود که علاقه زیادی به افسانهها دارد و از او میخواهد که او را به ملاقات آتنا ببرند تا به او قدرتی بدهد تا فاجعه را از بین ببرد. با این حال، موانعی وجود دارد که او باید بر آنها غلبه کند زیرا او رفقای وفادار به دست می آورد تا با شری که به سمت قمری نزدیکتر است مبارزه کند.