در دوره تایشو، کیو فوکاساکو برای حضور در دانشگاه امپریال به توکیو نقل مکان می کند. او پس از گم شدن راه خود در خیابان های پر پیچ و خم شهر، با مردی به نام اوزاکی که ظاهراً نام خانوادگی کیو را می شناسد، برخورد تصادفی پیدا می کند. در ازای انجام کارهای خانه، اوزاکی به کیو مکانی برای اقامت پیشنهاد می دهد و این دو شروع به زندگی مشترک می کنند. روزهای آنها یکی پس از دیگری در هم می آمیزد تا اینکه کیو از راز اوزاکی مطلع می شود - مرد روح کیتسون است که صدها سال زندگی کرده است. علاوه بر این، اوزاکی فقط موافقت کرد که کیو با او زندگی کند تا بدهی خود را با سیشیرو فوکاساکو، پدربزرگ کیو، بازپرداخت کند. آیا بین کیتسونه ای که ادعا می کند از انسان ها متنفر است و پسری که خلق و خوی او خاطرات قدیمی را بیدار کرده است، می تواند پایان خوشی داشته باشد؟