خلاصه
Merleawe زادگاه خود را ترک کرده و به پایتخت شهر Viegald نقل مکان کرده است تا در مدرسه جادوگری شرکت کند. در راه رفتن به اولین روز مدرسه، او با مردی برخورد میکند که او را میدزدد و به قلعه میبرد، جایی که او وظیفهای عالی بر عهده میگیرد - جعل جادوگر ارشد پادشاهی! از ترس اینکه جنگ آغاز شود، اگر معلوم شود که جادوگر استاد، اسلیثفارن، مفقود شده است، حلقه درونی اسلایتفارن تصمیم گرفته است که شخصی باید وانمود کند که او است. مرلیو به آنها می گوید که این کار را خواهد گرفت! اما او نه تنها توانایی بازی کردن بیش از جادوی ساده را ندارد، بلکه نمیداند که استاد جادوگر کیست! باز کردن رشته های پیچ خورده ناپدید شدن سیلثفارن و حفظ ظاهر هر دو استاد جادوگر و دانش آموز جادوگر سال اول، هر روز مرلیو را چالش برانگیز، جادویی و شگفت انگیز می کند!