نیوا، دانشجوی معماری، به خانه پدربزرگ مرحومش نقل مکان می کند. او آن مرد را خیلی خوب نمی شناخت، اما خانه به راحتی نزدیک مدرسه است و پدربزرگش در واقع معمار طراحی آن بود. با این حال، چیزی ناراحت کننده در خانه وجود دارد، و در حالی که نیوا در حال پرسه زدن است، یک عکس قدیمی مرموز از دختری که مادربزرگش نیست پیدا می کند. بعداً او به همراه دوستش آکیرا می رود تا نقاشی های خانه قدیمی دیگری را که قرار است تخریب شود، بکشد. همانطور که او در این خانه قدیمی پر پیچ و خم می شود، تجربه ای ماوراء الطبیعه و شگفت انگیز دارد. آیا همانطور که آکیرا پیشنهاد می کند این احساسات و اتفاقات ناشی از روح خود ساختمان ها هستند؟ یا راز عمیق تری در تجربیات عجیب نیوا وجود دارد؟