خلاصه
میزوکا در 13 سالگی با پسری عجیب آشنا شد. او اولین عشق او بود. اما وقتی تابستان تمام شد، حتی اگر آنها قول داده بودند که دوباره همدیگر را ببینند، میزوکا دیگر او را ندید. دوازده سال بعد، میزوکا دوباره همان پسر را ملاقات می کند. او خیلی خوشحال است تا زمانی که متوجه شد که او یک برادر دوقلو دارد ...