خلاصه
او برای صدمین بار اسفناج یوکیکو را خواند. آیا واقعاً او خیلی جوان به نظر می رسید؟ در چهار سال پس از آن، او تنها مدل و عشق مانگاکا بود. این سفر به جزیره زیبای انوشیما معمولی بود. آنها البته بهترین مکان های تیراندازی را پیدا می کنند، اما از یکدیگر لذت می برند. فصل بارانی است و ادریسی ها در حال شکوفه دادن هستند. او میدانست که او بهزودی خواهد رفت... داستانی تلخ و غالباً گیجکننده از دو تا از هیجانانگیزترین خالقان رسانه امروزی.