خلاصه
کینجیرو ساکاماچی یک پسر هفده ساله "عادی" است که اتفاقاً از ترس غیرطبیعی از زنان رنج می برد که در غیر این صورت به نام ژینوفوبیا شناخته می شود. فوبیای او که به صورت خون دماغ گاه به گاه ظاهر می شود، کم و بیش تحت کنترل بوده است...تا به حال. بازدید سرنوشتساز از حمام مدرسه، دنیای کینجیرو را زیر و رو میکند، زیرا او متوجه میشود که کونوئه سوباروی جسور و محبوب در واقع یک دختر است؟! بدتر از آن، دختر ظالم و سلطه جو مدیر، کاناده سوزوتسوکی، دلایل زیادی دارد که این راز را فاش نکند، و تلاش می کند کینجیرو را عذاب دهد، در حالی که تلاش می کند زن هراسی او را درمان کند. آیا کاناده به سادگی سادیست است یا واقعا می خواهد به کینجیرو کمک کند تا بر ترس هایش غلبه کند؟ برای کینجیرو بیچاره فرقی نمی کند، زیرا زندگی او به تازگی تبدیل به جهنم شده است.