فوجینو که در طول دوران کودکی خود به طور مکرر مدارس را جابجا کرده بود، هنر لبخند کاذب را به کمال رساند. اکنون پنجمین مدرسه او است، لبخند خوش اخلاقش با خیال راحت به او کمک می کند دوستان جدیدی پیدا کند، اما یک روز، در پشت بام مدرسه، پسری زخمی را می بیند که در آنجا خوابیده است. آن پسر همان "سگ دیوانه" است، دانش آموزی که همه همکلاسی هایش از او می ترسند. در حالی که فوجینو او را مشاهده می کند، پسر چشمانش را باز می کند و سپس ... داستان عشق جوانی بین یک یانکی غیرقابل معاشرت و یک دانش آموز افتخاری 'پسر خوب'.