خلاصه
غول ها، ارواح و هیولاها به سختی هیرونو تاچیبانا را می ترسانند. آنها در مقایسه با همکلاسیاش ریوتا میکامی، که درخششهای مهیب و زبان خشناش باعث ایجاد لرز در ستون فقراتش میشود، هیچ نیستند. در حالی که بیشتر دخترها شیفته ظاهر زیبای او هستند، هیرونو می داند که او فقط یک فرد بی رحم است که دوست دارد به او دستور بدهد. وقتی هیرونو و میکامی در یک فعالیت کلاسی بعد از مدرسه شرکت می کنند که شامل جسارت شبانه به جنگل برای ترسیدن می شود، این دو با هم جفت می شوند. هیرونو کمتر هیجان زده است، اما در طول سفر، راز تکان دهنده میکامی را کشف می کند.