تاداسو سیجی در سن 17 سالگی مسئول معبد در یک شهر کوچک است و وقتی متوجه می شود خواهرزاده ای به نام مادوکا ام فراندول از ایالات متحده دارد و از این به بعد با او زندگی می کند شگفت زده می شود. مادوکا مخترع نابغهای است که تمایل به تنبلی دارد و برخی از پیچیدهترین و در عین حال خطرناکترین ماشینهای زمان ما را طراحی و میسازد. سیجی فکر میکرد که زندگیاش نمیتواند بیش از این آشفته شود، اما وقتی مادوکا چیماکی، دختر جوانی را که حافظهاش را از دست داده و اوباش به دنبال او هستند، میآورد، اوضاع واقعاً از کنترل خارج میشود.