خلاصه
تایچی یک نوجوان چاق و مایه شرمساری وحشتناک خواهر کوچکش، میکا است. او با امتناع از تصدیق او در ملاء عام، تصویر خود را نجات می دهد، اما این برای همیشه کارساز نخواهد بود. برای حل این مشکل، او را در یک باشگاه بوکس ثبت نام می کند، به این امید که ورزش باعث کاهش وزن او شود. در ابتدا، تایچی در مورد کل ایده بسیار مردد است. با این حال، به زودی، تشویق شدید مربی او کوراتا باعث می شود که او احساس کند که واقعاً می تواند در این نوع کارها خوب شود. اما در حالی که بوکسورهای باشگاه او را به عنوان یک فرد چاق میپذیرند که برای پریدن از طناب و ضربه زدن به کیسههای مشت وارد میشود، آیا او میتواند او را به عنوان یک بوکسور در تمرین بپذیرد؟ و آیا او آنچه را که برای تبدیل شدن به یک بوکسور واقعی لازم است دارد؟