خلاصه
در شهری ویران، تاکرو با دختر جوانی به نام کونوها روبرو میشود. او بی مرگ است و سازمانی ظالم از او به عنوان خوکچه هندی استفاده می کند. او که هیچ معنایی برای زندگیاش نمیدید، از اسیرکنندگانش فرار کرد تا راهی برای پایان دادن به آن جستجو کند. تاکرو با کونوها اشتراکات زیادی دارد—او همچنین بی مرگ است. با این حال، او یک زندگی برای خود ساخته است، اما افراد را با قرارداد پیدا می کند. پس از اینکه او را از دست تعقیب کنندگانش نجات می دهد، او را متقاعد می کند که به زندگی ادامه دهد. شاید او بتواند هدفی را بیابد، زیرا او و تاکرو با آینده روبرو می شوند.