خلاصه
بهترین دوستم به قتل رسید و من هدف بعدی هستم! "کوئنت یربی را بیابید." این آخرین سخنان دوست ربکا قبل از مرگ او بود. کوئنت عموی جاش، پسر دوست فقید ربکا و تنها خویشاوند زنده او بود. وقتی ربکا بالاخره کوئنت را پیدا کرد، او سکسی و عضلانی بود، مردی در میان مردان. او دقیقا برعکس سبک زندگی آرامی بود که ربکا می خواست. در کمال تعجب، او با این ایده که ربکا جاش را برای همیشه به فرزند خواندگی قبول کند، مخالفت کرد. و او نمی دانست که دست تهدیدآمیزی که دوستش را کشته بود به دنبال او خواهد آمد...