خلاصه
مگومی ناکاشیرو هرگز به دوپلگانگرها یا هر یک از این چیزهای پنهانی اعتقاد نداشت. مطمئناً، او یکی از اعضای کلوپ غیبی بود، اما این فقط به این دلیل بود که دوست پسرش کوبوهارا در آن بود. با این حال، زمانی که دوست پسرش ناگهان ناپدید می شود و دختری به نام مگومی کوکوسنیا به کلاس او می پیوندد، دیدگاه او شروع به تغییر می کند..