خلاصه
پدرت همین الان از من خواست با تو ازدواج کنم. این سخنان مرد خوش تیپی است که در مقابل گابریلا، وارث یک ثروت، ظاهر شد. او شاهزاده ریکاردو از شاهزاده مولداوی است. "من با یک پلی بوی بدنام اروپایی ازدواج نمی کنم!" خوشبختانه او هم نمی خواهد ازدواج کند، اما این واقعیت گابریلا را تکان می دهد. کدام رویداد دراماتیک آنها را در ازدواج با هم جمع می کند...؟