خلاصه
سوکزو سوکگاوا، هنرمند سابق مانگا، که نمیتواند شغل مناسبی پیدا کند، به مدیریت یک سرمایهگذاری تجاری محکوم به فنا با طراحی خودش تنزل یافته است: فروش سنگها در کنار رودخانه و از جایی که سنگها را جمعآوری میکند. سوکزو که از فدا کردن تمامیت هنری خود و ورود مجدد به صنعت مانگا امتناع می ورزد، و با طرح های شکست خورده متعدد زیر کمربند خود، خود را محکم در موقعیت فقر قرار می دهد. علیرغم داشتن خانواده ای که باید از او مراقبت کند - از جمله همسر نان آور خانه اش، که نظرش همیشه در مورد او تلخ است - او سرسختانه حاضر نمی شود تجارت سنگ خود را رها کند. سوکزو با ماجراجوییهای یکی پس از دیگری تلاش میکند تا در موقعیتی بیمنفعت به سود خود دست یابد، و قاطعانه معتقد است که موفقیت سنگی است که در انتظار چرخاندن است.