هیباری آکانیشی، دانشجوی هنر، برای یافتن وقت آزاد بین شغل پاره وقت خود و مدرسه تلاش می کند. برنامهی او با پروژهی آیندهاش شلوغتر میشود: او باید یک طراحی مد مد روز بسازد تا در مقابل افراد بیشماری به نمایش بگذارد. با این حال، تمام ساخته های او در نهایت کهنه می شوند. در حالی که پروژه خود را در محل کار ادامه می دهد، لپ تاپ او به طور تصادفی توسط یک مشتری خیس شده و شکسته می شود - یک مرد پر زرق و برق که یک صحنه درست می کند. هیبری خشمگین از اینکه کار سخت او از بین رفته است، قبل از اینکه او به بیرون برود به او شلاق می زند. در پایان شیفت، مشتری بی ادب هیبری را به آپارتمانش می برد تا عذرخواهی کند. پسر عجیب و غریب خود را Gaku Sausei، یکی از اعضای یک گروه راک و دانشجوی هنر معرفی می کند. او کامپیوترش را به او قرض می دهد تا بتواند در موعد مقرر کارش را تمام کند. علیرغم اینکه شخصیت آزاده گاکو با ماهیت جدی هیبری در تضاد است، اظهارات صریح او هیباری را تشویق می کند تا طراحی خود را به گونه ای آزمایش کند که قبلاً جرات انجام آن را نداشت. با نزدیکتر شدن هیباری به گاکو، دنیای معمولی او زیر و رو میشود.