خلاصه
Ehre آشکارا از یک گل جادویی برای به دست آوردن پول استفاده می کند، زیرا او آخرین کلمه معشوق خود را برای محافظت از روح خود و دادن آن به افراد جادویی اطاعت می کند. یک روز، زمانی که او در خطر است، با مردی آشنا می شود که می گوید او یک شوالیه است که برای مردم جادوگر کار می کند. بنابراین پس از آن روز او باید مراقب شوالیه ای باشد که زیاد غذا می خورد. اما از آن روز به بعد پلیس مدعی است که اهره مرتکب قتل شده است و به نظر می رسد که دنبال شمشیر او هستند...!؟ (از شینن)