خلاصه
بر اساس رمان "اشتباهی در هویت" ساندرا فیلد، کارولین عاشق او شده بود، شان ریلی دختری را که از او نفرت داشت ربود تا او را مجبور کند تا برای کار وحشتناکی که با برادرش کرده بود، بپردازد. تنها مشکل این بود که او دختر اشتباهی را ربوده بود. اما او از کجا می دانست؟ کارولین احمقانه پذیرفته بود به دختری کمک کند که آنقدر شبیه او بود که سوئیچ هر کسی را فریب داد. گابریل آنها را فریب داده بود و با کلاهبرداری عالی کنار می آمد. شان باید به اشتباه خود متقاعد می شد و کارولین باید با حقیقت تلخ و شیرین خود روبرو می شد - شان قلب او را ربوده بود.