این داستان پسری است که مادرش 6 ماه پیش در اثر برخورد شهاب سنگ در خانه جزیره آنها کشته شد، چیزی که همه می دانند سقوط یک کشتی بیگانگان بود اما هیچ کس تایید نمی کند. یک روز، دختری به معنای واقعی کلمه از آسمان بر روی او می افتد. او در ابتدا او را از افرادی که او را شکار می کنند گروگان می گیرد، اما در نهایت معلوم می شود که او از فضای بیرونی است و اگر چیزی باشد که مادر این پسر به او یاد داده است، این است که دختری را در پریشانی رها نکنید...