بار، یک آقا میانسال معمولی و یک ماجراجوی کهنه کار، زندگی آسان و آرامی را در پایتخت امپراتوری سپری کرد. او وسایلی را برای مهمانی های ماجراجویانه حمل می کرد یا هر از گاهی به کارکنان انجمن کمک می کرد. "آقای بار، خوشحالم که امروز شما را دارم!" "از نظر شما متشکریم." آن عمویی که همه در پایتخت دوستش داشتند، در واقع قویترین زرادخانه امپراتوری بود - یکی از "لاواتاین" - بارتولومئوس. "لرد بار، لطفا جلو برو." با وجود یک دختر الف ظریف و زیبا، وله مینا، برای حمایت از او، چهره شجاع او که در میدان جنگ یا میدان نبرد سیاسی مسابقه می داد، به سادگی خداپسندانه بود - مانند خدای جنگ. داستانهای قهرمانانه ماجراجوی بیحرمتی و قدرتمندترین زرادخانه از اینجا شروع میشود!