یکدفعه، از هیچ جا. "رنیا کونوگی، تو درگذشتی!" دختر جوانی که خود را خدایی کرد، چنین گفت. ظاهراً، رنیا کونوگی، قهرمان داستان، عمر طولانی و کامیابی داشته است. زندگی او قبلاً به پایانی مسالمت آمیز و رضایت بخش رسیده بود، اما به درخواست حضرت عالی، او به دنیای دیگری منتقل شد تا در جوانی زندگی جدیدی را آغاز کند. بنابراین، رنیا، که قطعاً مرد معمولی شما بود، در نهایت با راهزنان مبارزه کرد و هیولاها را شکست داد. در نهایت، پس از اینکه استعدادهای شکوفا شدهاش در یک نیروی شگفتانگیز محض ادغام میشوند، او اثر خود را در این دنیای جایگزین به جا میگذارد.