خلاصه
خدای تحویل یاتو به عنوان یک خدای کوچک نسبتاً ناشناخته و بدون هیچ پرستنده، کارهای عجیب و غریبی را تنها با پنج ین انجام می دهد، با هدف جمع آوری ثروت به اندازه کافی برای خرید یک زیارتگاه. اما علاوه بر گمنامی، مشکل دیگری هم دارد: «شینکی» یا شریک اسلحهاش، خسته از بودن با خدای بیخانمان، تصمیم گرفته است استعفا دهد. یاتو که بدون هیچ سلاحی رها می شود، مشاغل بیشتری را بر عهده می گیرد و امیدوار است که به زودی شریک جدیدی پیدا کند. یاتو در حالی که داشت برای یک گربه گم شده بروشور میگذارد، گربه را میبیند و او را تعقیب میکند، درست در مسیر یک وسیله نقلیه روبهرو. هیوری ایکی، دختری در همان نزدیکی، با عجله یاتو را از سر راه هل میدهد و در نهایت به خود صدمه میزند. پس از بیدار شدن در بیمارستان، او متوجه می شود که این حادثه روح او را از بدنش رها کرده است. یاتو که متوجه شد اقدامات او باعث این امر شده است، قول می دهد که به بازگشت هیوری به حالت عادی کمک کند - البته با پنج ین. اما برای اینکه او را به حالت عادی برگرداند، به یک شینکی جدید نیاز دارد که در روح شورشی یوکین می یابد. نوراگامی داستان دختری را روایت میکند که در خط بین دو جهان قدم میزند و خدایی ولگرد در جستجوی مکانی است که خودش را بداند.