خلاصه
آساهی، دختری، عاشق کائورو، یک عاشق موسیقی می شود که اتفاقاً از دختران غافل است. در حال حاضر، او دلش برای خرید گیتار رویایی خود است، اما آنقدر بزرگ نیست که بتواند یک شغل ثابت داشته باشد. آساهی قبول می کند که به او کمک کند تا این گیتار را بخرد زیرا می خواهد به او نزدیک شود و به او این فرصت را بدهد که او را بشناسد. آیا او می تواند عشق خود به گیتار را بشکند و به آساهی این فرصت را بدهد؟