کلی با لباس عروسی زیبا، منتظر الکوس در کلیسای درخشان بود. با این حال، مهم نیست که چقدر صبر کرد، داماد یونانی جذاب او برای قدم زدن در راهرو حاضر نشد. تنها چند دقیقه قبل از مراسم، کلی به طرز ظالمانه ای در محراب رها شده بود. چهار سال پس از آن روز پر از اشک، کلی بالاخره تصمیم میگیرد که آلکوس را فراموش کند و ادامه دهد. او تصمیم می گیرد حلقه نامزدی الماسی را که او به او داده بود از طریق یک حراج اینترنتی بفروشد. اما کلی هیچ ایده ای از آینده ندارد. حلقه او در مجموع چهار میلیون دلار فروخته می شود. و کسی که برای ادعای حلقه حاضر می شود... خود الکوس است.