روزی یوچی که در حالی بزرگ شد که پدر و مادرش را نمیشناخت، خبر مرگ پدرش را دریافت کرد. پدرش وصیت نامه ای از خود به جا گذاشته بود که می گفت از بین پنج «نامزد خواهر کوچک» فقط یکی را انتخاب می کند؟! "... من نمی خواهم کار کنم، می خواهم با اونی چان تنبلی کنم." (توسط سرن) "بیا یه مسابقه داشته باشیم! اگر من برنده بشم، نی چان... من رو خواهر کوچیک خودش می کنه!" (تومومی) "Onii-sama من را انتخاب خواهد کرد، اینطور نیست؟ این سرنوشت ماست." (نوشته سایوری) "برای اینکه دخترانه تر باشم، به همین دلیل است که می خواهم خواهر کوچک نی سان باشم!" (توسط یوکی) "اگر می چان خواهر کوچک نی چاما شود، درست است؟" (توسط میکا) خواهرهای کوچکی که به او تقدیم شده بودند، بیش از یکی دو حالت عجیب و غریب داشتند، یک کمدی اسلپ استیک بین خواهر و برادر از اینجا شروع می شود! (منبع: