خلاصه
فصل اجتماعی است و اما 17 ساله به لندن می رود، با امید خانواده اش برای یافتن شوهری ثروتمند که بر شانه های او سنگینی می کند. یک شب مردی مرموز به او نزدیک می شود. چهره ای زیبا، موهای مشکی مجعد و چشمان آبی عمیق... اما در همان نگاه اول عاشق می شود و اولین بوسه خود را با او به اشتراک می گذارد. 12 سال بعد و اما اکنون یک بیوه است، اما به دیدار ارل گریستون می رود تا در مورد ازدواج دختر خوانده اش صحبت کند. این برادر کوچکتر ارل است که با دختر خوانده اش نامزد شده است، اما ارل هرگز خود را نشان نمی دهد. اما در حین اقامت در آنجا، مردی را که سالها پیش بوسیده بود در پرتره ای روی دیوار می بیند...!