خلاصه
فقط به این دلیل که زن هستیم مورد انتقاد قرار می گیریم و فقط به خاطر اینکه زن هستیم به همدیگر آسیب می زنیم. این داستان زنانی است که در عشق، کار و زایمان، تحت فشار زنانگی قرار گرفته اند، که به زندگی خود ادامه می دهند، ژنده پوش و نامحرم. میکی آئوکی 31 ساله است، مجرد است و از زندگی رنج می برد، اما به آرامی تعادل پس انداز او را حفظ می کند. او توسط افرادی مانند رئیس قدیمی اش احاطه شده است که چیزهایی مانند "به همین دلیل است که من از زنان متنفرم" (صورتت را ببند) و فسیل مادری که او را تحت فشار قرار می دهد و جملاتی مانند "پس کی می روی ازدواج کن و بچه دار شوی؟" (لطفا صحبت نکنید). و سپس یک کارمند جوان در محل کار وجود دارد که فقط با او روابط سطحی دارد (فقط کارهای خود را انجام دهید). او واقعاً کمتر به این موضوع اهمیت می داد. این داستان تلخ و غم انگیز زنانی است که چنین زندگی می کنند، سرودی برای تشویق همه زنان.