خلاصه
تومومی مخفیانه عاشق همکلاسی خود ساوادا است. اما عشق او برآورده نشد زیرا سوادا عاشق دختر دیگری است. این در حالی است که اوجیکا سرپرست باشگاه پخش با صدای زیبای خود در تلاش است تا دل تومومی را به دست آورد. در نهایت تاریکی تومومی از بین می رود. او شروع به دیدن زیبایی پنهان چیزهای اطراف خود می کند که قبلاً هرگز متوجه آنها نشده بود.