کیتارو ایتسوکی با وجود مهربانی و توجه، نگاهی تهدیدآمیز در چشمانش دارد که دیگران را می ترساند. هنگامی که کیتارو سعی می کند به آئوی توکوجیرا اعتراف کند، او به طور قاطع او را رد می کند و او را به این باور می رساند که چشمان ترسناک او مقصر هستند. او که نگرانیهایش را به خواهر بزرگترش میسپارد، با ارائه یک تغییر کامل به او کمک میکند. اما در کمال تعجب کیتارو او را تبدیل به یک دختر کرد! او که مجبور می شود در ظاهر جدید خود به خانه برود، به طور غیرمنتظره ای با آئویی مواجه می شود که توسط گروهی از پسران مدرسه آنها مورد آزار و اذیت قرار می گیرد و به نجات او می شتابد. با کمال تعجب، او او را نمی شناسد و رازی را که برای مدت طولانی نگه داشته است فاش می کند: ترس شدیدی از مردان دارد. او با این باور که او یک دختر بچهباز است، از کیتارو در کسوت زنانهاش میخواهد تا به او کمک کند تا بر ترسش غلبه کند.