خلاصه
Wolf Lecan یک چشم یک ماجراجوی ماهری است که سیاه چال های زیادی را در سراسر جهان فتح کرده است. او مدت زیادی بود که به صورت انفرادی می رفت، اما در سه سال گذشته، یک شریک داشت. آن شریک همراه با لیکان به درون سیاهچاله میپرد و هر دو راه خود را طی میکنند که به دنیای دیگری میافتند. سیاه چال ها و جانوران جادویی نیز در آن دنیا وجود دارند. لکان پس از یادگیری زبان مادری به سفر می رود. لکان با ملاقات با یک معلم خوب، تحت نظر آن معلم، پزشکی و جادو را مطالعه می کند و کاوش های سیاه چال خود را به طور واقعی آغاز می کند.