خلاصه
در یک شب بارانی، تاکوما پسر جوانی را برداشت که خیس شده بود و فکر می کرد دختر است. اما همانطور که مشخص شد، روکا پسری بود که از خانه فرار کرد و تصمیم گرفت در آپارتمان تاکوما بماند. روز بعد، تاکوما روکا را به مهدکودکی که در آن کار می کند می برد و روکا را در آنجا کار می کند...؟! و هویت واقعی این پسر مرموز چیست؟