خلاصه
یایا هیگوچی از طرفداران نوازندگان ویژوال کی و مد گوتیک لولیتا است. در کودکی آرزوی او این بود که بزرگ شود و خواننده بزرگی شود. با این حال، او اکنون شش روز در هفته اشتیاق خود را پنهان می کند، از ترس اینکه مورد تمسخر همسالان یا پدر بیش از حد سخت گیرش قرار گیرد. فقط یکشنبه ها می تواند آزادانه خود را در میان نوجوانان همفکر در هاراجوکو ابراز کند. یایا حتی بدون افشای سرگرمیهای مخفیاش، توسط سری و مو، دو دختر بدجنس که او آنها را دوست میخواند، بد رفتار میکند. یایا به همان اندازه که تلاش می کند خوشبین بماند، به سختی می داند که هیچ کس در مدرسه به جز قلدرهایش و یک همکلاسی مرد تقریباً توهین آمیز ساده به نام موریاما با او صحبت نمی کند. وقتی دختری خشن و بیمعنی به نام نانا شروع به مراقبت از یایا میکند. مشکلات - پرداختن به سری و مو برای شوخیهای بیرحمانهشان و لگد زدن به مردان درندهای که در خیابان به یایا نزدیک میشوند - به نظر خیلی خوب است که درست باشد. موریاما بیش از یک بار با نانا روبرو می شود و همانطور که هر روز یایا را در کلاس می بیند، به تدریج شک می کند که این دو دختر کاملاً متفاوت یک شخص هستند!