خلاصه
"ناگاموری توموکا، تو به عنوان "دوست" چوکو انتخاب شدی. از آشنایی با شما خوشحالم، باشه؟ او به عنوان یک سلاح انسانی از زمین در برابر اشکال حیات غول پیکر محافظت می کند. در یکی از آن روزها، ناگاموری توموکا با یک «دختر» مجرد آشنا شد. ربات. دختر شخصاً خود را چنین معرفی کرد. به گفته دکتر مشکوک، مردی که در کنار او نگاه می کند، به نظر می رسد نام او "چوکو" است. به نظر می رسد چوکو من را به عنوان "دوست" خود انتخاب کرده است. "توموکا، من یک سوال دارم. دوست چیست؟" نمی دانی ...نه صبر کن آیا معنی آن را می دانم؟ به نوعی، او موجودی بود که غیرواقعی تر از یک ربات غول پیکر بود. ماشینی با چشمانی زیباتر از هر انسان. این ملاقات بین Choco و I.